زندگی...
16 مهر 1396 توسط عاليه نجفي
درزندگی فهمیده ام که هر گاه که خسته ام خداوند با لبخندی بر لب و لذت از تماشای تلاشهای بی نتیجه ام به من می فهماند که دیگر وقت آنست که اوضاع را به دست او بسپارم
فهمیده ام خوشحالی من در خوشحالی دیگران است و خوشبختی دیگران شادی من است
فهمیده ام دعا کردن خوشحالم می کند
فهمیده ام هر چقدر آدم ها باور های عمیق تری داشته باشند ،این باورها بیشتر زندگی آنها را می سازند
فهمیده ام خداوند ما را با هم آفریده و تنهایی بزرگترین ظلمیست که آدمها به خودشان می کنند
فهمیده ام بزرگترین سرمایه فنا ناپذیرآدمها دوستان خوب و تمام کسانی هستند که تو در قلبشان جا داری
فهمیده ام خوشبخترین آدمها ،آنهایی هستند که آموخته اند در هر شرایطی به چیزهایی خوبی که هنوز دارند فکر کنند و احساس خوبی در خود و دیگران ایجاد کنند…