است❤️من یک ساعت زنگ دار هستم!!من یک آشپز هستم!!من یک پيشخدمت هستم!!من یک معلم هستم!!من یک گارسون هستم!!من یک پرستار بچه هستم!!من دستيار هستم!!من یک مامور امنیتی هستم!!!من یک مش"چیزسیاه روی سر...!!
چیز سیاه روی سر!!:oops:
- مامان!👧
مامان!☺️
من از این چیزای سیاهی
که روی سر این خانوماست می خوام! 😭
والا اولش وقتی دختر بچه ی کوچولوی توی پارک با اشاره به خانم و خواهرم که با من راه می رفتن این جمله رو به مامانش گفت خیلی تعجب کردم:oops:که این بچه حتی اسم چادر رو هم نمیدونه! 😯😩
ولی وقتی مامانش دستشو گرفت و کشون کشون از ما دورش کرد و جوابشو داد ,😥
اون تعجبم از بین رفت که هیچی!:?
از این متعجب شدم که بچه ای توی این سن با همچین مامانی چطور از چادر خوشش اومده!!🤔🙄😍
آخه 🙄
مامانش بهش گفت::?
- اه! از اینا خوشت اومده؟😒
بعد انگار که به کیسه زباله ای که گربه پاره ش کرده باشه و بوی بد ازش میاد:twisted: نگاه کنه به ماها یه نگاهی انداخت 😒و ادامه داد:
- پاشو !
پاشو بریم دخترم! اینا که می بینی اُمُلن!😒:|
جالب بود 🤔
بچهه هم که انگار یه عروسک خوشگلو توی ویترین مغازه دیده باشه و بخوادش, گریه می کرد و به چادر ماها (من نه ها!!) اشاره می کرد. 😰
خلاصه
آخرش بچهه به زور مادرش از ما دور شد🚶 و حتی ما نتونستیم بهش بگیم که
عزیز دل برادر!
این «چیز سیاه روی سر» همون چادره!:|
🎀〰〰🌸〰〰🌸〰〰🎀
❤️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤️